hot page

به نام خدای مهربون . دوستای گلم سلام .امروز اومدم خاطره بارداری و زایمانم رو تا حدودی براتون تعریف کنم .میخوام حتما بنویسم که از یادم نره . اول باید بگم بچه های من توی شکم که هستن با مشکلی به نام (آی یو جی آر) مواجه هستن . متاسفانه بهارم رو آخر بارداری فهمیدم و مجبور شدیم خیلی زود بارداری رو تموم ک hot page...ادامه مطلب

سلام سلام صد تا سلام به دوستای خوبم که تو این مدت به یاد من و بهارم بودن .خیلی دوستتون دارم . نبود ما تو این مدت چند تا دلیل داشت که از جمله اثاث کشی و تلگرام بازی   و یه علت دیگه که الان بهتون میگم .  بــــله و این هم دلیل سوم . یه مامانی که همش تو دستشویی عق میزنه و در عین حال باید به دخملیش هم ب hot page...ادامه مطلب

سلام دختر قشنگم . خوبی مامانی ؟ چند وقته از شیرین زبونی هات نگفتم . میترسم یادم بره . اومدم بازم برات بگم . از وقتی فهمیدی یه نی نی تو دل مامانه گاهی میای میپرسی : نی نی کی میاد بیرون؟(البته اینم بگم میگی داداشی میخوام و اسم هم براش انتخاب کردی و با همون اسم صداش میکنی) یه روز اومدی گفتی میخوام رو پ hot page...ادامه مطلب

سلام دوستای خوبم . امروز دیگه اومدم برای شما پست بذارم . چون چند تا از دوستای مهربونم گفته بودن که بیام جنسیت نی نی رو بگم . بله ، نی نی خوشگل ما پســـره هوراااااااا ... آرزوی بهــــارم بر آورده شد که داداشی میخواست . دیروز سونو داشتم و طبق سونو امروز 18 هفته کامل شد. خدا رو هزاران باااااار شکر که ن hot page...ادامه مطلب

ســـلام عـــزیـــزم دل مـــامـــان .   سالگیت مبارکککککککککک قشنگممممممم ان شالله 120 ساله بشی عزیزم . امیدوارم همیشه شاهد موفقیتت باشم. داداشی هم این روزها خیلی شیطون شده و حسابی لگد میزنه و این طرف اون طرف میره . شما هم که همش میپرسی داداشی کی میاد ؟ دیگه چیزی نمونده . منم بی صبرانه منتظرشم . hot page...ادامه مطلب

سلام عزیزم .

دختر قشنگم به امید خدا فردا میریم بیمارستان که داداشی رو بیاریم خونه.  شب زایمان آدم یه حس خاصی داره . هم شوق تموم شدن انتظارش و تموم شدن سختی های بارداری . هم استرس که قراره چی بشه . البته تموم شدن این دوران شیرین با وول خوردن های نی نی هم یه کمی دلگیره. 

به هر حال این روزا رو باید بگذرونیم.

از دوستای عزیزم که این پست رو میخونن خواهش میکنم برامون دعا کنن.

دوستتون دارم. بوس

[ موضوع : ] hot page...

سلام دوستای گلم . ببخشید تا الان نتونستم جواب پیام هاتون رو بدم . ممنونم از اینکه به فکرم بودید و احوالپرسی کردید. خدا رو شکر من و مهدیار حالمون خوبه و پسرم امروز ده روزه شده .

ان شالله میام و خاطره روز زایمانم رو براتون میذارم . البته اگه این دوتا وروجک بذارن.

اینم عکس مهدیار من که خواسته بودید.

راستی اینم آدرس اینستاگرام ماست. دوست داشتید سر بزنید. srm_alavi

[ موضوع : ] hot page...

به نام خدای مهربون . دوستای گلم سلام .امروز اومدم خاطره بارداری و زایمانم رو تا حدودی براتون تعریف کنم .میخوام حتما بنویسم که از یادم نره . اول باید بگم بچه های من توی شکم که هستن با مشکلی به نام (آی یو جی آر) مواجه هستن . متاسفانه بهارم رو آخر بارداری فهمیدم و مجبور شدیم خیلی زود بارداری رو تموم کنیم . آی یو جی آر مشکلی هست که جفت مقاومت میکنه و نمیذاره خونرسانی به خوبی به جنین انجام بشه. واسه همینم بهارم در 36 هفته با وزن خیلی کم یعنی 1980 گرم به دنیا اومد. ولی خدا رحم کرد و موقع به دنیا اومدن هیچ مشکلی نداشت . حتی به دستگاه هم احتیاج پیدا نکرد.  برای مهدیار چون دکترم از این قضیه خبر داشت و بهار رو خودش به دنیا آورده بود از اول شروع کردم داروهای مخصوصش رو استفاده کردن. حدود 80 تا آمپول هپارین زدم و هر شب باید(آ اس آ) میخوردم . داروهای تقویتی هم به کنار . ولی اشتهام به شدت کم بود و تو بارداریم حتی 1 کیلو وزن اضافه نکردم . با این وجود خدا رو شکر تونستم تا 37 هفته برسونم . آخرین سونو توی 37 هفته نشون داد که احتمال بروز آی یو جی آر هست و به خاطر همین دکترم تصمیم گرفت که نی نی رو درش بیا hot page...ادامه مطلب

سیّده بهـــار، سیّد مهدیـــار، عزیزای دلــم عیدتون مبارک مهدیــارم 2 ماهگیت مبارک عزیزم دختر قشنگم ان شالله عروسی خودت رو ببینم عزیزم [ موضوع : ] hot page...ادامه مطلب

hot page...